لحظه هایی برای شاد بودن
لحظه هایی برای شاد بودن

لحظه هایی برای شاد بودن

سوال

از عقابی پرسیدند: آیا ترس به زمین افتادن را نداری؟


 

  

عقاب لبخند زد، به هوا برخاست و گفت:

من انسان نیستم که با کمی به بلندی رفتن تکبر کنم!
من در اوج بلندی، نگاهم همیشه به زمین است...
و در همین حین ناگهان رعد و برقی شدید به او اصابت نمود

و پودر شد...
تا او باشد در جواب یک سوال ساده، قمپز فلسفی در نکند!!!!!!

نظرات 3 + ارسال نظر
شمیم پنج‌شنبه 29 مرداد 1394 ساعت 23:03

اخی من عقاب دوست دارم

عجب!
چه خطرررررناک!

دلارام دوشنبه 12 مرداد 1394 ساعت 20:14

عمر عقاب از همه پرندگان نوع خود درازتر است عقاب می تواند تا 70 سال زندگی کند. ولی برای اینکه به این سن برسد باید تصمیم دشواری بگیرد. زمانی که عقاب به 40 سالگی می رسد: چنگال های بلند و انعطاف پذیرش دیگر نمی توانند طعمه را گرفته را نگاه دارند. نوک بلندو تیزش خمیده و کند می شود شهبال های کهن سالش بر اثر کلفت شدن پرها به سینه اش می چسببند و پرواز برای عقابل دشوار می گردد.

در این هنگام عقاب تنها دو گزینه در پیش روی دارد. یاباید بمیرد و یا آن که فراینددردناکی را که 150 روز به درازا می کشد پذیرا گردد. برای گذرانیدن این فرایند عقاب باید به نوک کوهی که در آنجا آشیانه دارد پرواز کند. در آنجا عقاب نوکش را آن قدر به سنگ می کوبد تا نوکش از جای کنده شود. پس از کنده شدن نوکش ٬ عقاب باید صبر کند تا نوک تازه ای در جای نوک کهنه رشد کند ٬ سپس باید چنگال 4 پیش را از جای برکند. زمانی که به جای چنگال های کنده شده ٬ چنگال های تازه ای در آیند ٬ آن وقت عقابل شروع به کندن همه پرهای قدیمی اش می کند. سرانجام ٬ پس از 5 ماه عقاب پروازی را که تولد دوباره نام دارد آغاز کرده ... و 30 سال دیگر زندگی می کند.

دست شما درد نکنهههههههه
یه چیزیم یادگرفتیم!

محمد یکشنبه 14 تیر 1394 ساعت 09:17


آخه شیطون شوخی شوخی با عقاب هم شوخی؟

بعله دایی جان من با همه شوخی دارم
ولی اونا رو نمیدونم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد